#برشی_از_یک_کتاب
#رمان_اجتماعی
از اعتقادات بی پایه ی بیشتر مردم یکی این است که خیال می کنند هرکس دارای خصوصیاتی است تغییر ناپذیر؛ یکی بد است و دیگری خوب؛ این هوشیار است و آن احمق؛ این فعال است و آن تنبل. حال آنکه اینجور نیست. می شود گفت فلانی ظاهرا آدم بدی نیست؛ یا فلانی تا حالا نشان آدم کم هوش و حواسی نیست، یا فلانی در بیشتر کارها زرنگ و فعال است. ولی نمی توان به قاطعیت گفت که آن شخص خوب است و این شخص بد. آن یکی آدمی است باهوش و این یکی آدمی است نفهم و بی استعداد. و متاسفانه غالبا اینجور قضاوت می کنیم. آدم ها مثل رودخانه اند؛ اگر چه همه یک شکل و یک جورند ولی رودخانه را که دیده اید، همچنانکه پیش می رود، گاهی آهسته حرکت می کند گاهی تند، گاهی به کوهسار می رسد باریک می شود، گاهی به دشت می رسد پهن می شود، وسعت پیدا می کند؛ در جایی آبش سرد است و چند فرسنگ آن طرف تر گرم می شود؛ یک زمان آرام است و یک زمان طغیان می کند. هر انسانی در خود عناصر خوب و بد را دارد؛ گاهی روی خوبش را نشان می دهد، گاهی روی بدش را؛ گاهی عناصر خوبش را به کار می گیرد و گاهی عناصر بدش را به کار می اندازد.
رستاخیز، لئو تولستوی، مترجم:محمد مجلسی، صفحه 292
درباره این سایت